آيات الهى دركلام امام خمينى(ره)
امام خمينى(ره) از تربيت يافتگان ممتاز مكتب وحيانى قرآن و درس آموختگان دانشگاه نبوى است كه درنيم قرن اخير، تاريخ معاصر را در جهت حاكميت ارزشهاى اسلامى و معارف قرآنى رقم زد و برگ زرينى را در طول تاريخ به نفع اسلام و مسلمين ثبت نمود.
آن يگانه دوران در تمام صحنه هاى حركت شورآفرين خود آيات الهى و دستورهاى حضرت پيامبر اعظم(ص) را نصب العين خود قرار داده و بر محور رهنمودهاى قرآنى حركت مى كرد و بر اين باور تأكيد مى كرد كه: «ما مفتخريم و ملت عزيز سر تا پا متعهد به اسلام و قرآن مفتخر است كه پيرو مذهبى است كه مى خواهد حقايق قرآنى كه سراسر آن از وحدت بين مسلمين بلكه بشريت دم مى زند از مقبره ها و گورستان ها نجات داده و به عنوان بزرگترين نسخه نجات دهنده بشر از جميع قيودى كه بر پاى و دست و عقل او پيچيده است و او را به سوى فنا و نيستى و بردگى و بندگى طاغوتيان مى كشاند نجات دهد.» (۱)
همچنين حضرت امام پيام هاى مهم خود را مستند به آيات قرآنى كرده و همواره در پرتو نور وحى حركت مى كرد. گام نخستين مبارزه اش را در سال اول نهضت با آيه ۴۶ سوره سبأ آغاز نمود كه مى فرمايد: « بگو من فقط به شما يك اندرز مى دهم كه دو تا دو تا و به تنهايى براى خدا بپا خيزيد.» (۲) و روز پيروزى انقلاب و استقرار نظام جمهورى اسلامى را با اين آيه شريفه تبريك گفت: «ونُريدُ اَن نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ استضعفوا فى الارض و نجعلهم الائمة و نجعلهم الوارثين؛(۳) و خواستيم بر كسانى كه درآن سرزمين فرو دست شده بودند منت نهيم و آنان را پيشوايان مردم گردانيم و ايشان را وارث زمين كنيم.» امام خمينى مى فرمود: سعى كنيد كه انگيزه ها انگيزه هاى الهى باشد. و به دانشگاهيان سفارش مى كرد كه: «انگيزه تان اين باشد كه اين دانشگاه را ببريد طرف اسلام الهى اش كنيد. . . وقتى كه انگيزه براى خدا شد دنبال اين است كه اين كار را انجام بدهد به طورى كه خداپسند باشد. . . مى خواهيد تربيت كنيد اطفال مردم را براى خدا، مى خواهيد حكومت كنيد براى خدا، همان حكومتى كه انبيا مى كردند.»(۵)
امام هرگز نيت خود را با انگيزه هاى هوا و هوس، نام و شهرت، خودنمايى، لذتهاى دنيايى و رسيدن به مال و منال آلوده نكرد. امام در راستاى اخلاق و بندگى خدا براى عبادت هايش نيز اهميت ويژهاى قائل بود به همين جهت در نخستين گام مبارزه، نخستين اعلاميه خود را با اين آيه شريفه «قُل اِنَّما اَعِظُكُم بِواحِدَهٍ اَن تَقوموا لِلَّهِ. . .» (۶) مزين نمود و بعد در ادامه نوشت: «خداى تعالى در اين كلام شريف از سرمنزل تاريك طبيعت تا منتهاى سير انسانيت را بيان كرده و بهترين موعظه هايى است كه خداى عالم از ميان تمام مواعظ انتخاب فرموده. اين كلمه [كه] اصلاح دو جهان است قيام براى خداست.»(۷) امام خلوص نيت را از طريق عبادتهاى عاشقانه، تهجدهاى شبانه، توسل به اهل بيت(ع)، تلاوت قرآن و ذكر و فكر و زيارت و انجام نوافل به دست آورده بود و اين سرمايه اصلى آن بزرگمرد در بحرانى ترين لحظات زندگى اش بود.
از ويژگيهاى بارز رفتار امام خمينى(ره) ارتباط قوى با مردم و علاقه به آنان بود. امام در هر فرصتى به خدمتگزارى مردم تأكيد كرده و در مورد قصور از آن هشدار مى داد. رهبر معظم انقلاب در مورد اين خصوصيت حضرت امام مى گويد: «آن اراده نيرومندى كه كوه هاى عظيم در مقابل او به حساب نمى آمدند همواره در برابر فداكارى ها، شجاعت و احساسات پاك مردم سر تعظيم فرود مى آورد. آن روح بزرگ و كوه ستبر به دفعات در برابر عظمت مردم تكان مى خورد و مى لرزيد.»(۸)
امام خمينى(س) با كمال افتخار مى فرمود: «من آمده ام تا پيوند خدمتگزارى خودم را به شما عزيزان عرضه كنم كه تا حيات دارم خدمتگزار همه هستم، خدمتگزار ملت هاى اسلامى، خدمتگزار ملت بزرگ ايران.»(۹) و در جاى ديگر مى فرمود: «اگر به من بگويند خدمتگزار بهتر از اين است كه بگويند رهبر، خدمتگزارى مطرح است. . . مرابه خدمتگزارى قبول كنيد كه من خدمتگزار هستم و تا آخر خدمتگزارم»(۱۰) پيشوايان مذهبى همواره در ميان مردم بوده و براى مردم تلاش كرده اند. خداوند به پيامبر(ص) مى فرمايد: «قُل اِنَّما َانا بَشَر مِثلُكُم»(۱۱) اى رسول ما! به مردم بگو من هم همانند شما يك بشر هستم. « قرآن كريم يكى از امتيازات مؤمنين را سبقت در انجام كارهاى نيك و خدمت به مردم مى داند و مى فرمايد: «اُولئكَ يسارِعونَ فِى الخَيراتِ و هُم لَها سابِقون؛(۱۲) اهل ايمان در نيكوكارى از ديگران پيشى مى گيرند و در خدمت رسانى مسابقه مى دهند
« آرى طبق اين آيه مؤمنين در خيرات مسابقه مى دهند.» و خيرات همان اعمال صالحى است كه براساس اعتقاد به حق انجام مى شود. (۱۳) برخى از مصاديق خيرات را كه همان اعمال نيك است مى توان در اعمالى همچون امداد، انفاق، احسان، حمايت از محرومان و مظلومان، و برآوردن حوائج نيازمندان مشاهده نمود كه در زندگى حضرت امام به شهادت تاريخ معاصر جلوه اى خاص داشته است.
براى هدايت جامعه و اثبات صداقت در گفتار، هر گويندهاى بايد رفتارى مطابق آن را نشان دهد. اگر رهبران الهى مردم را براى رسيدن به سعادت جاويدان و كمال انسانى از دنياپرستى و اشرافى گرى بر حذر داشته اند خود نيز در عمل و رفتار خويش آن را به وضوح نشان داده اند. امام خمينى(ره) در طول زندگى افتخارآميز خود سادگى و بى پيرايگى را نصب العين خود قرار داده و به پيروى از انبياى الهى هرگز خود را به دنيا و مظاهر فريبنده آن نيالود. چرا كه اين خصلت والاى انسانى و الهى انسان را از قيودات مادى آزاد كرده و روحيه ايثار و خدمت را در وجود انسان تقويت مى كند. او مى فرمود: «صاحب جواهر (علامه شيخ محمد حسن نجفى) چنان كتابى نوشته است كه اگر صد نفر بخواهند بنويسند، شايد از عهده بر نيايند و اين يك كاخ نشين نبوده است. . . از يك آدمى كه علاقه به شكم، شهوات، مال و منال و جاه و امثال اين ها دارد اين كار ها بر نمى آيد طبع قضيه اين است كه نتواند.»(۱۴)
اساساً كسى كه در پى زندگى تجملاتى دنيوى باشد او نمى تواند عاشق خدا باشد و دلش محل نورخدايى و الهامات غيبى شود. او به تمام مسئولين و كارگزاران نظام اسلامى بويژه روحانيان شديداً سفارش مى كرد كه از تجملگرايى و تشريفات بپرهيزند كه آفت دين و توفيق است و مى فرمود: «من اكثر موفقيت هاى روحانيت و نفوذ آنان را در جوامع اسلامى، در ارزش عملى و زهد آنان مى دانم و امروز هم اين ارزش نه تنها نبايد به فراموشى سپرده شود كه بايد بيشتر از گذشته به آن پرداخت هيچ چيزى به زشتى دنياگرايى روحانيت نيست و هيچ وسيله اى هم نمى تواند بدتر از دنياگرايى روحانيت را آلوده كند.» (۱۵) اين شيوه امام همان عهدى است كه خداوند با پيامبران الهى و رهبران مذهبى بسته است و در دعاى ندبه با اشاره به آن مى گوئيم: «خداوندا! تو از [اوليا و مقربان درگاه خويش] تعهد گرفتى كه زندگى ساده و زاهدانه اى در پيش گيرند و از درجات بى ارزش اين دنيا و آرايش هاى ظاهرى آن دورى كنند و آنان نيز به عهد خود عمل كردند.»(۱۶)
اين رفتار و باور امام برگرفته از سيره انبيا و آيات قرآنى بود كه خداوند متعال رهبران الهى را از زندگى تجملاتى بر حذر داشته و به پيامبر اكرم(ص) مى فرمايد: «هرگز چشمان خود را به نعمت هاى مادى كه به گروه هايى از آنان داده ايم ميفكن اين ها شكوفه هاى زندگى دنياست تا آنان را به اين وسيله آزمايش كنيم و روزى پروردگارت بهتر و پايدارتر است.» (۱۷) خداوند در اين آيه پيامبر اكرم(ص) را از مسابقه در ميدان ماديات و چشم دوختن به زندگى اشرافى كفار ومشركين بر حذر مى دارد.
قرآن كريم شجاعت و صلابت در راه احياى حق و امر به معروف و نهى از منكر را يكى از مهمترين ويژگيهاى مردان خدايى مى شمارد و با اشاره به اراده فولادين آنان در راه حق مى فرمايد« آنان در راه خدا جهاد و تلاش مى كنند و از ملامت و نكوهش ملامتگران ذره اى باك ندارند.» (۱۸) آرى پيشواى مسلمانان براى پيشبرد اهداف مقدس خويش در مقابل هجوم افكار عمومى و سخنان انسان هاى ترسو و وسوسه گر هرگز از راه حق خود دست بر نمى دارد بلكه بر استوارى و استقامت خود مى افزايد.
و در سوره فصلت از استقامت مردان الهى ستايش كرده و ميفرمايد: «اِنَّ الَّذينَ قالوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ استَقاموا تَتَنَزَّلُ عَلَيهِمُ المَلئِكَةُ اَلّا تَخافوا و لا تَحزَنوا و اَبشِروا بِالجَنَّةِ الَّتى كُنتُم توعَدون؛(۱۹) كسانى كه مى گويند: پروردگار ما خداست و بر اين عقيده و ايمان پايدار مى مانند و ايستادگى مى كنند فرشتگان بر آنان فرود مى آيند و مى گويند: بيم مداريد و غمگين مباشيد و به بهشتى كه وعده يافته بوديد شاد باشيد.» به حقيقت امام خمينى(س) را ميتوان يكى از مصاديق بارز اين آيه دانست. استقامت و صبر و تحمل و شجاعت آن بزرگوار در راه خدا كه بار ها اين ويژگى خود را به اثبات رسانده دوست و دشمن را به تحير واداشته است. امام خمينى(س) در اين باره اظهار مى دارد: «من از آن آدم ها نيستم كه اگر يك حكمى كردم بنشينم چرت بزنم كه اين حكم خودش برود. من راه مى افتم دنبالش، اگر من خداى نخواسته يك وقتى ديدم كه مصلحت اسلام اقتضاء مى كند كه يك حرفى بزنم، مى زنم و دنبالش راه مى افتم و از هيچ چيز نمى ترسم بحمدالله تعالى. والله تا حالا نترسيده ام آن روز هم كه مى بردندم، آنها مى ترسيدند؛ من آنها را تسليت مى دادم كه نترسيد. آخر اگر ما براى مقصد اسلامى، براى مقصدى كه انبياء خودشان را به آب و آتش زدند ، اولياء عظام خودشان را به كشتن دادند علماى بزرگ اسلام را آتش زدند، سربريدند، حبس كردند، تبعيد كردند. اگر چنانچه ما براى مقاصد اسلام بترسيم، دين نداريم، ديندار هم براى اين كه خرقه را از اين عالم خالى كند مى ترسد اگر ما ماوراى اين عالم را اعتقاد داشته باشيم بايد شكر كنيم كه در راه خدا كشته بشويم و برويم در صف شهدا. . . آقاى ما فرموده: «والله لابن ابى طالب اَنس بالموت من الطفل بثدى امّه؛(۲۰) به خدا سوگند پسر ابيطالب به مرگ مأنوستر از كودك به پستان مادرش مى باشد.» (۲۱)
قرآن كريم انبياء الهى را پيام آور وحدت و يكپارچگى امت هاى پراكنده قلمداد مى كند و مى فرمايد: «خداوند پيامبران را برانگيخت تا مردم را بشارت و هشدار دهند و به همراه آنان كتاب آسمانى فرستاد تا از ميان مردم اختلافاتشان را حل كرده و داورى عادلانه نمايند.»(۲۲) طبق اين آيه پايان دادن به اختلافات و پراكندگى مردم يكى از اهداف والاى انبياء الهى و به تبع آنان رهبران مذهبى است. حضرت امام خمينى(ره) نيز در راستاى عمل به اين آيه شريفه با رهبرى هاى حكيمانه خود مردم پراكنده و متفرق را تحت لواى اسلام گرد آورد و با نداى وحدت همه را به سوى كلمه توحيد و توحيد كلمه فراخواند. آن عارف دورانديش با تحركات وحدت آفرين خود مسلمانان جهان را در مقابل استكبار جهانى متحد نمود. بار ها اعلام مى كرد: «اسلام امر فرموده مسلمين از هر طايفه اى كه هستند برادرند، عرب و عجم و كرد و ترك و فارس و غير آن مطرح نيست.»(۲۳) و مى فرمود: «مسلمانان به مثابه دست واحدند و همه در مسئوليت عمومى يكسان اند. تفرقه جويى و نژادپرستى در كار نيست و بين ملت هاى اسلامى هيچگونه امتيازى وجود ندارد جز تقوا و پرهيزكارى، گرامى ترين شما نزد خدا پرهيزكارترين شماست.»(۲۴) و در اين مورد، مبناى انديشه هاى آن فقيه روشن ضمير اين آيه قرآن بود كه مى فرمايد: «واعتَصِموا بِحَبلِ اللَّهِ جَميعًا و لا تَفَرَّقوا؛(۲۵) اى مسلمانان! همگى به ريسمان خدا چنگ زنيد و پراكنده نشويد.»